هادی خانیکی
چکیده
در این مقاله رسانههای شهروندی و نقش آنها در شکلگیری حوزه عمومی جایگزین و فضای گفتوگویی مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا در خلال مباحث نظری شکلگیری حوزه عمومی جایگزین در بعد نظری و وابستگی آن به یک رسانه فراگیر و متکثر مانند: اینترنت مطرح و سپس سیر تطور و شکلگیری رسانههای شهروندی و جایگاه آنها در زیستبوم جدید رسانهای مورد ...
بیشتر
در این مقاله رسانههای شهروندی و نقش آنها در شکلگیری حوزه عمومی جایگزین و فضای گفتوگویی مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا در خلال مباحث نظری شکلگیری حوزه عمومی جایگزین در بعد نظری و وابستگی آن به یک رسانه فراگیر و متکثر مانند: اینترنت مطرح و سپس سیر تطور و شکلگیری رسانههای شهروندی و جایگاه آنها در زیستبوم جدید رسانهای مورد بررسی قرار گرفته است. در خلال این پژوهش پنج سایت فعال روزنامهنگاری شهروندی، به عنوان نمونههایی از رسانههای شهروندی که در ایجاد فضاهای گفتوگویی و شکلگیری حوزه عمومی جایگزین حول محور مورد تمرکز خود عمل میکردند، برای مطالعه انتخاب شدند و با مدیران و بنیانگزاران آنها گفتوگو شد. در نهایت نیز سازوکار فعالیت و اداره این رسانهها مورد بررسی قرار گرفت و نشان داده شد که نمونههای انتخابشده دارای چه ویژگیهایی هستند و با چه چالشهایی روبرو شدهاند.
هادی خانیکی؛ منصوره تبریزی
دوره 16، شماره 46 ، آذر 1388، ، صفحه 187-228
چکیده
هدف اصلی این مقاله، شناخت رابطه مطلوب و رضایت بخش زناشویی است. از آن جا که شکل گیری و تداوم احساس رضایت فرد از رابطه، متاثر از شرایط فردی و اجتماعی است. این مطالعه کوشیده است در خلال ارائه معرفی رابطه رضایت بخش نزد کنش گران، تاثیر نگرش اخلاقی فرد و همسرش و کنش مبتنی بر آن را در فرآیند ارتباطات انسانی به تصویر درآورد. داده های گردآوری ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله، شناخت رابطه مطلوب و رضایت بخش زناشویی است. از آن جا که شکل گیری و تداوم احساس رضایت فرد از رابطه، متاثر از شرایط فردی و اجتماعی است. این مطالعه کوشیده است در خلال ارائه معرفی رابطه رضایت بخش نزد کنش گران، تاثیر نگرش اخلاقی فرد و همسرش و کنش مبتنی بر آن را در فرآیند ارتباطات انسانی به تصویر درآورد. داده های گردآوری شده که از طریق روش کیفی "نظریه مبنایی" مورد بررسی قرار گرفته اند، حاکی از آنند که در میان افراد نمونه تحقیق، جایگاه و نقشی که فرد برای خود قائل است بر فهم او از رابطه صحیح زناشویی، تاثیری عمیقی دارد. نمودهای ساده "فردیت" در میان زنان مورد بررسی مبین آن است که آنان خواهان جایگاه نه لزوما برابر، ولی موثر در "رابطه زناشویی" هستند. زنان در پیگیری این خواسته های خود از زندگی که در میل به مولفه هایی چون صمیمیت، محبت و تفاهم نمود می یابد، با چالش های بسیاری مواجه هستند. این مطالعه نشان می دهد که نگرش اخلاقی خودآگاه و یا ناخودآگاه در روند زندگی، گاه موجب تسهیل روابط و گاه سبب بغرنج شدن آن می گردد. در این فرایند پیچیده، هر یک از زنان با توجه به شرایط، راهبردهای خاصی را برای قابل قبول تر کردن وضعیت ارتباطی به کار می گیرند. موفقیت و یا ناکامی زبانی در کاربست این راهبردها، احساس رضایت و یا نارضایتی درونی آنها را از رابطه با همسر در برهه های مختلف زندگی رقم می زند.
هادی خانیکی؛ کاظم معتمد نژاد
دوره 10، شماره 23 ، آذر 1382، ، صفحه 95-133
چکیده
این مقاله به بررسی تحولات ذهنی و عینی پدید آمده در عرصه گفتارهای جاری در عرصه بین المللی می پردازد و می کوشد که نسبت میان نظم های گفتاری را در عرصه های فکری و فرهنگی با ارتباطات نشان دهد. مدعای اصلی این است که اگر جهان به سوی «گفت و گو » رو آورده و ایده گفت وگوی تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایی این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع ...
بیشتر
این مقاله به بررسی تحولات ذهنی و عینی پدید آمده در عرصه گفتارهای جاری در عرصه بین المللی می پردازد و می کوشد که نسبت میان نظم های گفتاری را در عرصه های فکری و فرهنگی با ارتباطات نشان دهد. مدعای اصلی این است که اگر جهان به سوی «گفت و گو » رو آورده و ایده گفت وگوی تمدن ها مورد اقبال قرار گرفته است، پیدایی این رویکرد، خود، مسبوق به وقوع دگرگونی هایی در عالم ذهن و عین است. برای نیل به این مهم سعی شده است که در بعد ذهنی، اندیشه فیلسوفان و متفکران برجسته گفت و گو یعنی گادامر، باختین، هابرماس، و اجتماع گرایانی همچون مکاینتایر و رولز مورد بررسی قرار گیرد و سهم اندیشه هر یک در پیشبرد و توسعه مفهوم گفت و گو نشان داده شود. در بعد عینی، گفتارهای تولید شده در سه دهه پایانی سده بیستم در یونسکو با استفاده از روش تحلیلی گفتمان انتقادی، واکاوی و نشان داده می شود که در دهه ۱۹۷۰ که دوره اول این پژوهش را تشکیل می دهد، گفتمان «توسعه و پیشرفت» گفتمان غالب است. توسعه عادلانه و توام با جنبه های انسانی گفتمان و محوریت داشتن دولت-ملتها و واحدهای ملی در بازی های بین المللی از مشخصه های دوره اول به شمار می رود. در دهه ۱۹۸۰ یا دورهای که تاریخ نگاران آن را دوره دومین جنگ سرد جهانی نامیده اند، یک چرخش پارادایمی از توسعه به گفتوگو روی می دهد، که شباهت های زیادی با روایت های هابرماس از گفتوگو دارد. از جمله ویژگی های این دوره می توان به فاصله گیری از دوگانه سازی های دوران جنگ سرد و گفتمان توسعه، خوش بینی نسبت به ظهور یک جامعه جهانی صلح آمیز و توام با گفتوگو، تکیه بیشتر تر بر افراد و مردمان در کنار کشورها و دولت - ملتها و تکیه قابل توجه به وجوه فرهنگی توسعه در مقابلی رجوه صرفاً اقتصادی نام برد. بالاخره در دهه ۱۹۹۰ که زوال دوران دوقطبی است، با تکثر یافتن بازیگران فرهنگی و رواج الگوهای جمع گرایانه، گفت وگوی میان ملتها و فرهنگ های متکثر مجال مطرح شدن یافت. در این دوره اگرچه همچنان گفتوگو شاکله ارتباط اجتماعی بوده است اما این گفتوگو از مبانی لیبرالی فاصله گرفته و به مبانی نظری تازه ای متکی شده است که می توان آنها را به نظریه های «اجتماع گرایان» نزدیک دید. مطالعه تحول ساختارهای گفتمانی در این پژوهش نشان می دهد که گفتارهای جاری در عرصه بین المللی طی سه دهه پایانی سده بیستم، با تأثیر پذیرفتن از فنآوری های نوین ارتباطی از صورت بندی های فردگرایانه به سوی صورت بندی های جمع گرایانه و از تکیه بر سطح دولت - ملت ها به سوی سطوح فراتر و فروتر از دولت-ملت یعنی نهادهای مدنی و بین المللی (سطوح تمدنی و فرهنگی) تحول یافته و همین تحول امکان طرح و تقویت نظری ایده «گفتوگوی تمدن ها» را فراهم کرده است.